سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باروری دانش، تصور و فهم است . [امام علی علیه السلام]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» زخم عشق

 رفت زیر بارون گلوله جنگید / جانباز شد / افتاد روی تخت / زجر کشید / زخم بستر گرفت…


با اینکه کلکسیون درد بود اما رهبر و آرمانش رو فراموش نکرد و پاش ایستاد …


هنوزم که هنوزه فرزندانش به چفیه اش افتخار میکنن… نماد اعتقادشونه…

هم من دارم لاف اعتقاداتم رو میزنم هم گمونم تو. اما یه آدمایی هستن که انگار هر بلایی سرشون میاد بازم پای اعتقادشون میمونن.

باور نداری ؟؟؟  

 خوب تماشا کن ...

 

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( سه شنبه 91/11/3 :: ساعت 10:26 عصر )


»» فکه می سوزانی ام...

یکی از دوستانم امروز از فکه تماس گرفت برای راهیان نور رفته بود. خیلی دلم سوخت خیلی ....
در سرزمینی  که فکه نام دارد  120 نفر از رزمندگان گردان «حنظله» لشکر 27 محمد رسول الله
با لب تشنه به شهادت رسیدند. در یادداشت های باقی مانده از یکی از شهیدان گردان حنظله
آمده است:
 «امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جـــیره بندی کرده ایم.
نان را جیره بنــــــدی کرده ایم.
عطــش همه را هلاک کرده است، هـــمه را جز شهدا،
که حالا کنارهم در انتــــــهای کانال خوابیده اند.
دیگر شــــهدا تشنه نیستند.
فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س)…»
 


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( یکشنبه 91/11/1 :: ساعت 10:9 عصر )

»» محرم و صفر هم رفت

 حتما قرار شاه و گدا هست یادتان !

  آری همان شبی که زدم دل به نامتان!

  مشهد، حرم، ورودی باب الجوادتان !

  آقـا، دلم عـجـیـب گـرفـتـه بـرایـتـان

 

امروز عجیب در دلم چنگ می انداخت...

نمیدانم از زهری بود که به شما خوراندند.. یا زهری که به غریب مدینه چشاندند..

یا شهادت رسول خوبی ها

این روزهای آخر صفر خیلی سنگین بود خیلی..

حال دلم هم خوب نبود ...

 این روزها هم تمام شد..

اما گریه برای ارباب تمام شدنی نیست

باید بنشینیم و یکسال دیگر به انتظار محرمت ارباب..

محرم امسال حالم بهتر از سالهای دیگر بود..

اما میدانم باز هم کم گذاشتم برایتان.. خیلی کم..

دوستانم می گفتند قالب وبلاگت را عوض کن اما دلم نمی آید

مگر می شود از حسین دل کند

به گفته دوستی که از تورنتو کانادا کامنت گذاشته بود

اینجا حسینیه علی اصغر ، علی اکبر ، زینب  و عباس است

حسینیه بدون سیاه پوش و کتیبه  حسینیه نیست.

 

 

پیراهن سیاه ز تن دور میکنیم

آن را ذخیره کفن و گور میکنیم

اجر دوماه گریه ی بر غربت حسین

تقدیم مادرش ز ره دور میکنیم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( شنبه 91/10/23 :: ساعت 9:33 عصر )

»» ایمیل به خدا !!!

متن رو چند بار مرور کردم قطرات اشک بی اختیار راز دلمو فاش کردند

دیدم این بار نتونستم متنی بهتر از این برای وبلاگم ثبت کنم .

شما هم بخونین می دونم  دل پر احساستون رو تکون میده

اونوقت میتونین بیشتر عمق احساسات پاک کودکان فقیری رو

که زیر زیر زیر خط فقر زندگی میکنن  حس کنین....

 

 

 

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( شنبه 91/10/16 :: ساعت 11:28 عصر )


»» فرات اشک

  از بدرود اشکبار کاروان، چهل غروب گذشته است.
چهل روز پیش، حوالی اندوه، نیزارها ضجه زدند و مثنوی ها با گل های شیون،
سرتاسر نینوا را پوشاندند.
هرگز نمی‌توان به اربعین نگاه کرد و آن همه نغمه‌های خاکستری را به یاد نیاورد.
امروز به جای همه یتیمان قافله، اربعین سخن می‌گوید.
اربعین، با بوی خون در مشام و آبله در پا، رسیده است تا بگوید همه اتفاقات سرخ،
 در راستای شکیبایی زینب بود.
 اربعین، شعرهایی با کلماتی خون رنگ در سوگ لاله‌ها آورده است تا بگوید دل بستگی‌های زینب در آن دشت بلاخیز، یکی پس از دیگری پرپر شد.
و حال من  با پیراهنی از گریه در فرات اشک، غسل کرده‌ام ولی نمی‌دانم...
چگونه باید گفت از عشق...
چه باید گفت از درد...
ولی حسین حسین گفتن رو به سوی عاشقانه‌ترین لحظه‌ها، یعنی که تنها تو را دوست دارم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( چهارشنبه 91/10/13 :: ساعت 7:52 عصر )

<      1   2   3   4   5      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]