سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ملایم باش ؛ زیرا هرکه ملایم باشد، همواره ازدوستی کسانش برخوردار می شود . [امام علی علیه السلام]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» چقدر چشمهایت زیبا بود

آسمان ، حدیث تنهائی ات  را نجوا می کند و خاک ، ترجیع بند مظلومیت تو را به زمزمه می نشینداز ازل تا به ابد هستی به چشمانت تعظیم می کنند و ساحل ساحل دریاها بر لبان خشکیده ات بوسه می زنند........


ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( پنج شنبه 90/9/24 :: ساعت 8:48 عصر )


»» کسی مثل هیچ کس

 هر گاه نام عباس به‌میان می‌آید، همه‌چیز به ازدحام می‌آیند.  اشک‌ها  ازدحام می‌کنند که 
دریا شوند؛
دریاها ازدحام می‌کنند که اشک شوند؛
اشک‌ها و دریاها ازدحام می‌کنند که طوفان شوند و طوفان‌ها دست به دست هم می‌دهند

تا علم عباس

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( چهارشنبه 90/9/23 :: ساعت 6:32 عصر )

»» حسین مرز ندارد

دارد پلک آینه می پرد، باید جهان کسی را عاشق شده باشد. کسی که همیشه یک لبخند از تاریخ جلوتر است ، باید بیدار بمانیم تا صدای باز شدن غنچه ها را بشنویم ، باید بیدار بمانیم تا ماه را بدرقه کنیم و دیدن خورشید را وضو بگیریم....
دلم زلال ترین نامی را که می شناسد، بر لب می آورد، حالا، حسین ، زبان به زبان می چرخد و

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( سه شنبه 90/9/22 :: ساعت 9:56 عصر )


»» و رگ هایی بریده بوسه گاه زینب

گفتند: خویش را بایست قربانی کنی

گفت : باکی نیست،که خویشی در میان نیامده است

بانگ آمد : و اکبرت را،اصغر را،قاسم را وعبد الله را

گفت : فدائیان رهند

گفتند : عباس را بازوان از تن جدا کنند و بر سرش عمود آهنین و در چشمانش تیر بنشانند

گفت : چه باک؟

گفتند : آخرین امیدش،مشک آبی که به دهان گرفته به خیمه ها نرسد و کودکان از تشنگی بمیرند.

گفت : غم نیست،جدشان سیراب خواهد کرد

گفتند : زینب به اسیری رود.

گفت : چه بیم

گفتند : همسران و زنان کاروان آوارگی کشند،دخترانت سیلی خورند،خیمه هایت بسوزند،بر کشته ها به سم ستوران بتازند،سرت بر نیزه برند،و بیش از این

و پاسخ : لبیک

و تنها : تسلیماْ لأمرک بود 

« هر که در این بزم مقربتر است         جام بلا بیشترش می دهند »

و در این مسیر

حج نیمه تمام را به کربلا می کشد

و استلام حجر را به بوسه بر خنجر اکمال می بخشد

و شش ماهه را قربانی می آورد

و ظهر عاشورا

در آخرین لحظات

دخترک سه ساله را وداع می گوید

 و یک تنه با قامتی خمیده از داغ علمدار خویش به میدان رو می کند

گونه ها هر لحظه سرخ تر،عزم آهنین هر لحظه جزم تر و آتش درون زبانه کش و جگر سوخته تیز تر گردد،

آنگاه که در اوج خستگی و در نهایت تنهایی.........

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( دوشنبه 90/9/14 :: ساعت 8:45 عصر )


»» برای عباس (ع)

تو برخاستی و امواج عصیان، شرمنده و تهی بر زمین افتاد. تو برخاستی و قدقامت نماز عاشوراییان، در قامت بلند و نستوهت معنا شد. تو برخاستی و یکرنگی و زلالی و جوشش در رودهای جهان، به نظاره نشست و روشنایی آب‌ها از راز و نیاز کام تشنه تو روییدن گرفت.هنوز دستان بریده‌ات، نماد قنوت بی‌ریای عاشقانه توست. هنوز آن دستان بریده، دست‌های زمین است که بار معنویت آسمانی، ثمره آن‌ است. درود و بدرود ما بر این دستان بریده که چونان آیه‌های کتاب الهی، پربار است، نه درود و بدرود ما که درود و بدرود تمامی کائنات و نخل‌های سایه‌گستر عالم.... با این‌همه، هنوز و هماره حیرانم که کدامین جسم پریشان و بیمار، ژرفای رازآلود جان بیدار و نستوهت را تاب نیاورد؟ کدامین عقل حسابگر در میدان پرشور عشق‌بازی تو رسوا شد که اینچنین در رکاب مولایت، سرافرازی در فنای تو معنا شد؟

یا ابالفضل! تو امروز روسپید نیستی؛ که از ازل صبحی سپید بر جبین تو حک شد. یا ماه بنی‌هاشم که نور عالم‌آرایت شب‌های تیره و تارمان را روشنا می‌بخشد! هر آینه‌ هماره و تا کنون روسپیدی.تو پرکشیدی چنان که باید؛ و امروز رسوایی، اندوه و پریشانی، سهم ناچیز دشمنان دین جد توست. آنان که هرگز و هیچ‌گاه بر قرار و پیمان‌شان دل نبستی؛ آنان که امان‌نامه تو را در اسارت و عسرت مولایت مقرر داشتند و تو چه بی‌پروا فرومایگی دنیایشان را به سخره گرفتی.در شگفتم که چنین بی‌حد و بی‌شما‌ر، از همه چیز و هرچیز رسته‌ای، چنان‌که بودن و ماندن را ذره‌ذره در همراهی حسین(ع) گستردی. تو را در کدامین دقیقه ناب و دل‌انگیز این واقعه‌ به نظاره ننشینیم که روح منتشر در لحظه‌ لحظه آنی؟! و چنین مرور یادگاران نبردت، تجلی آشنای حضور و شور و شهود توست و اینچنین گرم و بی‌دریغ برای حسین(ع) برادر بودی.

(( متن اثر سرکار خانم :زهرا محدثی خراسانی بر گرفته از وبلاگ   http://zahramohadesi.blogfa.com ))




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( یکشنبه 90/9/13 :: ساعت 6:32 عصر )

<   <<   6   7   8   9      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]